- وفا کیش
- آنکه همواره شرایط وفا بجای آورد باوفا وفادار: (از خود سری و خود رایی کارآلتوم وفاکیش اوفاد وفاق به نفاق وشقاق مبدل گشت)
معنی وفا کیش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه همواره شرایط وفا را به جا می آورد، وفادار، باوفا
توز کیش توختار
آنکه به لاف عادت دارد: لاف کیشی کاسه لیسی طبل خوار بانگ طبلش رفته اطراف دیار. (مثنوی لغ)